اینجا همه چی درهمه
از بودن در این وب سایت لذت ببرید دوستان عزیز
 

 

 

هشدارهای طب سنتی

با توجه به اقبال روز افزون مردم به طبهای مکمل و جایگزین از جمله طب سنتی ایران، متاسفانه بازار سوء استفاده در این حوزه نیز افزایش چشمگیری داشته است. در همین رابطه ضمن هشدار به علاقه مندان طب سنتی توجه شما را به نکات زیر جلب میکنیم:

۱- از بکار بستن دستورات و توصیه های دارویی گیاهی بدون مشورت پزشک متخصص طب سنتی جدا بپرهیزید.

۲-برخی بیماریها به خصوص بیماریهای صعب العلاج نیاز به ویزیت متخصص طب سنتی همراه با ارائه سوابق پزشکی بیماردارد . بنا براین بدون مشورت با پزشک داروهای خود را قطع نکنید و به هر دارویی اعنماد نکنید که عوارض جبران ناپذیری دارد.

۳- بسیاری از داروهای گیاهی عرضه شده در عطاری ها دارای ناخالصی و بعضا غیر بهداشتی هستند بنا براین معتبر بودن عطاری را از مراکز طب سنتی جویا شوید.

۴- متاسفانه بسیاری از سایتهای اینترنتی علاوه بر ارائه خودسرانه دارو به تجویز نسخه بدون ویزیت و بدون صلاحیت علمی می پردازند. از مشاوره با این سایتها که متاسفانه بدون نظارت هرروز نیز گسترش میابند بپرهیزید و فقط به پایگاههایی مراجعه نمایید که زیر نظر متخصصان طب سنتی اداره میشوند.

5- برخی افراد با استفاده از روابطی به رسانه های عمومی راه یافته و دم از طب سنتی می زنند تا راه را برای کسب درآمد بیشتر باز کنند، برخی از این افراد اقدام به ویزیت های اینترنتی و ارایه نسخه می کنند که به هیچ وجه از نظر اصول طب سنتی و نه از نظر قانونی درست نیست (اصولا از کجا معلوم که خود این فرد پرونده را مطالعه کرده و نسخه می پیچد نه یک شخص دیگر)

6- موارد زیادی دیده شده که به نام ارایه مدرک کلاسهایی با موضوع آموزش درمان و نسخه نویسی برای عموم برگزار می گردد که هزینه های زیادی نیز دریافت می کنند بدانید که این نوع کلاسها صد در صد کلاهبرداری بوده و تنها متولی نظام سلامت کشور وزارت بهداشت است که به هیچ فرد غیر پزشکی اجازه دخالت در امر درمان را نداده و تبعات قانونی این مورد بسیار سنگین است و تنها پیامد آن موضع گیری مسئولین و سایر پزشکان در مقابل طب سنتی به دلیل ایجاد هرج و مرج در نظام سلامت است! (تنها کلاسها و دوره های آموزش اصول سلامتی قانونی هستند)


7-متأسفانه در جامعه اطلاعات نادرستی به نام طب سنتی در بین مردم رواج یافته است. لطفاٌ به نظر پزشک متخصص طب سنتی بیش از شایعات و اطلاعات عامه اعتماد کنید.

8-توجه کنید برای هرگونه درمان با طب سنتی فقط و فقط به متخصص طب سنتی (دارنده مدرک PhD طب سنتی) مراجعه کنید و جدا از مراجعه به افراد غیر مرتبط حتی پزشک عمومی خودداری نمایید.

9-هنگام خرید داروهای گیاهی، باید توجه شود که گیاه مورد نظر اصلی است، بهتر است مصرف کننده شخصا از این موضوع اطمینان پیدا کند چرا که برخی از این گیاهان واقعی نیستند، متاسفانه موارد تجویز اشتباه داروهای گیاهی به صورت مکرر رخ می دهد، این گیاهان می توانند سمی باشند یا با گیاهان سمی مخلوط شده باشند.

به نام خدا
آیا حرارت دادن عسل مضر است؟!
دکتر علیرضا درخشان
دستیار طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
================================

 

در مکاتب مختلفی طبی شباهتها و تفاوتهایی وجود دارد، برخی از این تفاوتها ریشه در تفاوتهای اقلیمی و نژادی داشته و لذا قابل تعمیم به سایر اقلیم ها و نژادها نیستند؛ از جمله این تفاوتها، بحث عسل حرارت دیده است!

توصیه به عدم مصرف عسل حرارت دیده (heated honey) و سمی بودن آن از توصیه های اکید مکتب طب هندی (آیورودا) می باشد. طبق دیدگاه آیورودا، عسل نباید به هیچ روشی اعم از حرارت مستقیم یا مخلوط با نوشیدنی های داغ، بیشتر از 40درجه سلسیوس حرارات ببیند و توجیه متخصصان این طب در این باره اینگونه است که حرارت دادن عسل موجب دشواری هضم آن و تبدیل آن به مواد لزج و چسبناکی می شود که با چسبیدن به غشای موکوسی، مجاری بدن را مسدود می کنند.

عسل های تجاری طی فرآوری، حرارت می بینند تا هم ویسکوزیته آنها کاهش پیدا کند و هم از کریستالیزه شدن آنها جلوگیری به عمل آید. این حرارت موجب ایجاد ماده ای بنام هیدروکسی متیل فورفورالدهید (HMF) در عسل می شود. البته حرارت طبیعی هم می تواند باعث ایجاد مقادیری از این ماده در عسل بشود. این ماده از شکسته شدن فروکتوز موجود در عسل به وجود می آید و میزان آن در عسل به عنوان شاخصی برای استانداردسازی بهداشتی عسل و محصولات آن مورد استفاده قرار می گیرد. بر اساس استاندارد های بین المللی غذایی، میزان HMF موجود در عسل پس از فرآوری، نباید بیشتر از 40 mg/kg باشد.

نتیجه ی مطالعه ای که توسط متخصصان آیورودا در سال 2010 انجام شد، نشان داد که حرارت دادن عسل موجب افزایش معنادار HMF در آن می شود ولی تفاوتی در شاخص های وزنی و سلامت موش هایی که از عسل حرارت دیده تغذیه شده بودند در مقایسه با گروهی که از عسل بدون حرارت استفاده کرده بودند دیده نشد. فیل چندلر، یکی از پرورش دهندگان زنبور عسل نیز اثرات HMF را بر زنبور عسل مورد آزمایش قرار داد و مشاهده کرد که زنبورهایی که از عسل حرارت دیده تغذیه می کنند، می میرند. در عین حال اگرچه مطالعاتی بر سمی بودن HMF در انسان صحه می گذارند، مقالات دیگری نیز بر بی خطر بودن آن تاکید دارند و معتقدند که میزان بیشتر از آن بطور معمول در برخی محصولات شکری (از جمله آبمیوه ها و شیر حرارت دیده هم) وجود دارد. بنابراین به نظر می رسد که برای اثبات ادعای سمیت عسل حرارت دیده در انسان، تا کنون شواهد کافی در دسترس نیست و نیاز به مطالعات بیشتری می باشد.


اما در مکتب طب ایرانی توصیه مستقیمی مبنی بر منع حرارت دادن عسل وجود ندارد. از سوی دیگر از عسل یا ماءالعسل مطبوخ(جوشانده) در کتب متعددی در بحث درمان بیماری ها، نام برده شده است. حکیم عقیلی، از دانشمندان متاخر طب ایرانی در کتاب مخزن الدویه، عسل مطبوخ کف گرفته را دارای حرارت و حدت کمتری از عسل خام می داند و در حرارت دادن عسل، ترکیب آن با آب و ملایم بودن حرارت را شرط می کند و از حرارت زیاد که موجب تغییر طعم عسل شود منع می کند.

همچنین علی بن عباس اهوازی از حکمای بزرگ قرن چهارم هجری قمری اگرچه برای گرم مزاجان یا کسانی که غلبه صفرا دارند یا جوانان توصیه به پرهیز از مصرف عسل کرده است ولی منعی برای جوشاندن آن ذکر نکرده و از طرفی جوشانده عسل با آب که کف و ناخالصی های آن گرفته شده باشد را دارای اثر تندی و زدایندگی کمتر و غذادهی بیشتر نسبت به عسل معمولی می داند

ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که عسل های تازه طبیعی، مقدارهای متفاوتی از HMF را دارا هستند و بنابراین عواملی نظیر منطقه جغرافیایی و آب وهوا، نوع زنبور عسل و تفذیه آن و ....، قطعا در میزان ترکیبات شیمیایی عسل موثر است.

همه چیز درباره طب اسلامی و نسبت آن با طب نوین

 مشرق، دکتر حسین روازاده از شناخته شده‎ترین چهره‎‎های فعال در جریان طب اسلامی‎ست. متخصص قلب و فارغ‎التحصیل از دانشگاه تهران؛ ایشان سهم عمده‎ای در آگاهی‎بخشی به جامعه از دسیسه‎ها و توطئه‎‎های جریان استعمار در بحث طب و تغذیه داشته‎اند و نظر بسیاری از آحاد جامعه را به‎سوی خود جلب کرده‎اند. مطالب پیش رو حاصل گفت‎وگوی چند ساعته پنجره با ایشان است که به‎طور خلاصه به علاقه‎مندان این حوزه تقدیم می‎شود.

اگر شما بخواهید طب اسلامی را به‎طور خلاصه معرفی کنید، چه تعریفی ارائه می‎دهید؟

طب در مجموع به هرچیزی که بتواند در راستای سلامتی انسان مؤثر باشد، چه در درمان جسم و چه در درمان روح، گفته می‎شود که همگی توسط پروردگار تبارک و تعالی در طول قرون گذشته هدایت شده، گرچه به نام دانشمندان متفاوت ثبت باشد. در یک جمله ساده طب را در مجموع متعلق به پروردگار تبارک و تعالی می‎دانم و در زمان صدر اسلام هم چون تجمیعی از تمام علوم و ادیان شد، طب هم در این راستا مانند علم نجوم و علم‎‎های دیگر اسم اسلامی بر آن نهاده شد. البته در رابطه با علوم دیگر می‎شود شکل‎‎های دیگری هم مطرح کرد، اما در مورد طب ادله‎‎ای وجود دارد که انسان نمی‎تواند به هیچ‎وجه ادعا کند که می‎تواند علم طب را خودش ابداع و اجرا کند و بدون غلط، نتیجه خوبی بگیرد. در مجموع علم را آن‎چیزی می‎دانم که در جهت اهداف عالی بشر حرکت کند، اما در مورد علم طب نظرم بر این است که این علم فقط اگر الهی باشد در جهت اهداف عالی بشر حرکت می‎کند، در غیر این‎صورت حرکت نخواهد کرد.

پس آیا این درست است که اصل علم طب قدیم از الهامهای   وحیانی سرچشمه گرفته است؟

تا آن‎جایی که من به‎عنوان یک محقق، تحقیق کردم، هر چیزی که در حال حاضر در دنیا به‎عنوان علم نامیده می‎شود و مفید برای جامعه بشری در زمینه سلامتی روح و روان و جسم فرد است، هیچ‎کدام متعلق به علم غیرخدایی نیست و غیر از این هرچیزی که امروزه به‎عنوان طب امروز مطرح است قطعا برای بشر مضر است. به‎عنوان مثال دانشمندی به‎نام «ویلیام هاروِی» عنوان کرده که گردش کوچک خون را کشف کرده. خب به نام خودش هم ثبت کرده و برخی از کسانی‎که از طب نوین به‎شدت حمایت می‎کنند، به‎عنوان افتخار از این یاد می‎کنند یا فیزیولوژیست‎‎ها روی این موضوع خیلی مانور می‎دهند. دانشجویی مصری در تحقیقاتی که داشته، مشخص کرده که این متعلق به یک دانشمند مسلمان به‎عنوان «قَرَشی» است که ایشان هم به نوبه خود از دانشمندان ایرانی درس گرفته.

هرجا که بررسی می‎کنیم می‎بینیم که تماما این‎‎ها طریق بیان‎شان این است که از خودشان چیزی نداشتند و از جای دیگری الهام گرفته‎اند یا به هر حال علمی است خدایی؛ ولو گرچه‎کسی بیاید و این علم را به دیگری منتسب کند. یا زکریای رازی هر چیزی که عنوان می‎کند، از علومی که از گذشته به‎دست آورده یا در زمان صدر اسلام به‎دست آمده یا خودش شخصا روی آن کار کرده، از کلام او مشخص است که مطالب را متعلق به خودش نمی‎داند. حرکت‎‎هایی که این اشخاص در آن زمان انجام داده‎اند با علم امروز قابل‎تصور نیست. به‎عنوان مثال از حیرت‎آورترین مسائل در این زمینه این است که این‎‎ها از کجا می‎دانستند فرماندهی بدن که امروزه به آن «دی‎ان‎اِی» می‎گویند خوراک و غذایش به اصطلاح امروزی‎‎ها زینک یا روی است.

جالب توجه این است که آن‎ها می‎دانند برای این‎که به «آر اِن اِی» که زیر نظر این فرمانده پیغامبری می‎کند اگر از طرف فرمانده پیغامی داده شود نیاز به انرژی هست، که برای تأمین این انرژی بدن نیاز به یون مس دارد و یون مس به‎صورت کاتالیزور عمل می‎کند؛ به‎خصوص چرخه‎ای که امروزه در کبد کشف کرده‎اند که در آن‎جا میلیارد‎ها یون مس به‎کار گرفته شده است. برای این‎که یک منبع انرژی ساخته شود. همچنین مطالبی را که بوعلی‎سینا در بحث آناتومی گفته وقتی که شما بررسی می‎کنید حیرت‎زده می‎شوید و برای‎تان غیرقابل‎باور است که واقعا این‎‎ها کار بشر بوده است و از میزان تسلط این‎‎ها بر فلزات تعجب می‎کنید. این‎‎ها انرژی هسته‎ای نداشته‎اند که تشخیص بدهند که در بدن انسان فلزات سنگین کجا اثر می‎کند. و الی ماشاءالله مثالهای دیگر. این‎‎ها به‎نظرم علمی اتفاقی نیست.

از بین مباحثی که مطرح فرمودید چند سؤال دیگر قابل‎طرح است. یکی از آن سؤال‎‎ها این است که آیا مبانی معرفت‎شناسی طب اسلامی، چیزی متفاوت از آن مبانی است که امروزه طب مدرن بر اساس آن فعالیت خودش را سازماندهی می‎کند؟

مبانی طب اسلامی بر اساس یک چهارچوب بسیار مشخص و ساده تدوین شده است. طب اسلامی قدرت و عظمتش بیشتر به جهت مبنای مستحکمی است که دارد که این مبنا در قبل از اسلام هم به شکلی ضعیف وجود داشته است. برخی می‎گویند به اسلام ارتباطی ندارد؛ ما هم نمی‎گوییم که حتما به اسلام ارتباط دارد، بلکه می‎گوییم که به خدا ارتباط دارد. این مبانی را خدا بر اساس فهم ما از زمان خلقت بشر و به تناسب کشش و توان فهم ما در اختیار ما قرار داده است و وقتی به اسلام رسیده آن را کامل کرده. اگر ما بگوییم اسلام طب ندارد باید بگوییم که انسان طب نداشته است.

و اگر قرار باشد بگوییم دنیا طب نداشته، معنایش این است که از ابتدای تاریخ تا این یکی دو قرن پیش همه منتظر بودند که انگلیسی‎ها و غربی‎ها طب بیاورند و این منطقی نیست چون انسان از آغاز خلقت به‎دنبال این بوده که مشکلات خودش را حل کند. من همیشه گفته‎ام که اگر 124 هزار پیغمبر 124 هزار نکته گفته باشند، و به هر کدام از ایشان یک نکته از طرف پروردگار الهام شده باشد کار طب تمام است. یعنی طب تکمیل شده است و به کمال خود رسیده است. اگر بخواهیم مقایسه‎ای با طب جدید کنیم باید بگوییم طب جدید - به‎نظر من - پایه‎هایش را بر روی آب نهاده و بسیار لغزنده است به همین جهت هم کسانی‎که این طب را در جهان هدایت می‎کنند آن را بسیار متزلزل دانسته و بسیار دقیق و هدفمند مراقب عدم سقوط آن هستند.

به‎عنوان مثال امکان ندارد هر شب شما در تلویزیون مشاهده نکنید که یک هنرمند یا بازیگر به‎صورتی یک لیوان آب با یک قرص را بخورد و این یعنی اگر شما می‎خواهید رفع مشکل کنید راهش این است که از این قرص و از این یک لیوان آب جدا نشوید. زمانی‎که ما حجامت را بر اساس علاقه شخصی و فرهنگی خودمان شروع کردیم، به محض این‎که این موضوع مطرح شد رادیو‎ها و ماهواره‎‎ها به‎شدت به ما حمله کردند و گفتند که جمهوری اسلامی و روحانیت طب جدید ساخته است با وجود این‎که این موضوع هیچ ارتباطی با روحانیت و طلاب و مراجع نداشت. چون ما اولین استدلالی که در صحبت‎های‎مان می‎آوریم مبانی مستحکم است، اما آن‎‎ها مبانی ندارند. طب باید با ذائقه و روح انسان سازش و همخوانی داشته باشد.

شما وقتی مثلا در یک عطاری واقعی می‎روید بی‎دلیل می‎خواهید آن‎جا بچرخید و از هوای آن‎جا استفاده کنید و تنفس کنید و از آن‎جا لذت ببرید. ولی وقتی وارد یک داروخانه شیمیایی می‎شوید اصلا دوست دارید فرار کنید یعنی می‎خواهید هرچه زودتر دارو را بگیرید و بروید. اما در قدیم جهت معاینه نزد حکیم می‎رفتید و نزد حکیم کسی به هم نمی‎ریزد، بلکه آرامش قلبی پیدا می‎کند؛ چراکه همه مسائل را از منظر معنوی و مادی و علمی در نظر می‎گیرد.

شما مطرح کردید مبانی معرفت‎شناسی طب اسلامی متفاوت از معرفت‎شناسی طب مدرن است. سؤالی که این‎جا پیش می‎آید این است که چگونه ممکن است بین دو سیستم طبی که بر اساس مبانی معرفت‎شناسی کاملا متفاوت از هم تولید شده‎اند تلفیق برقرار کرد و سؤال دیگر این است که اگر اعتقاد دارید که تعامل صحیح می‎تواند برقرار شود این تعامل صحیح باید چگونه باشد که تبدیل به التقاط نشود؟

من یک بحثی را قبلا هم در یکی از محافل مهم عرض کردم و آن این‎که ما که انقلاب کرده‎ایم و باید در همه امور انقلاب کنیم. حضرت امام هم نظرش این بود. یکی از انقلاب‎‎های ما انقلاب طب است. اما راه رسیدن به این هدف برای این‎که ما دچار التقاط نشویم این است که حتما باید در کنار خودمان یک نرده‎‎هایی را به‎عنوان حفاظ از هر دو طرف قرار دهیم که از مسیر خارج نشویم. من اسم آن را گذاشته‎ام احیای طب اسلامی. این معنایش چه هست؟ ما اگر بخواهیم موفق شویم. اول باید آن ساختمانی را که خداوند تبارک و تعالی برای ما ساخته بوده و عده‎ای آمدند تخریبش کردند و یک مقدار صدمه‎اش زدند، از پایه و اساس بیاوریم بالا و برسانیم به آن‎جایی که بوده، و بعد از آن دانشمندان ما بر اساس آن پایه و اساس رشد پیدا کنند و تربیت شوند. اما اگر قبل از احیا شدن بنا، کسی بخواهد در این زمینه نظر‎های شخصی اعمال کند انحراف ایجاد می‎شود. این‎طور بگویم اگر یک‎ذره از این طب برداریم و یک‎ذره از آن طب برداریم و داخل همدیگر بگذاریم چیز خوبی به‎دست نمی‎آید.

با توجه به مباحثی که ارائه کردید سؤالی که پیش می‎آید این است که با وجود این تفاوت‎‎های مبنایی بین نگاه مدرن و نگاه اسلامی، آیا اساسا سیستم‎‎های نظارتی مدرن با رویکرد‎های امروزی صلاحیت نظارت بر طب سنتی و اسلامی را دارند یا خیر؟

این حرکت کاملا اشتباه است. چون حتی دو کارخانه تولیدی با دو نوع جنس تولیدی متفاوت هم دو متخصص متفاوت می‎خواهد که این‎ها را بررسی کند. چه برسد علم طب را با این گستردگی‎اش یک فردی بخواهد با یک دیدگاه خاص هر دو طب (سنتی و مدرن) را یا مؤاخذه کند یا بررسی کند یا نظر راجع به آن‎ها بدهد. کار اصولی آن است که سیستم‎ها باید از هم جدا باشند و کارشناسان آن‎‎ها هم جدا باشند. مثلا اگر می‎خواهند راجع به عطاری نظر بدهند، باید کارشناس داروهای گیاهی بیاید بالای سر عطاری یا اگر می‎خواهند در مورد داروخانه‎‎های شیمیایی نظر دهند کارشناس داروهای شیمیایی باید برود بالای سر داروخانه‎‎های شیمیایی و آن‎ها را جداگانه بررسی کند. اگر غیر از این باشد یک تداخل و یک تضادی ایجاد می‎شود که آن تضاد برای جامعه مضر است.

یکی از سؤالاتی که بین علاقه‎مندان جریان طب اسلامی مطرح است این است که چرا فعالان این جریان هنوز به تدوین طرح‎ها و دیدگاه‎‎های خود جهت ارائه به رهبر انقلاب نپرداخته‎اند تا از این طریق از حمایت‎‎های علنی‎تر ایشان برخوردار شوند. مثلا شبیه این کار را برخی از فعالان علمی مؤسسه رویان، انجام داده‎اند و مورد تأیید قرار گرفته‎اند. سؤال این است که چرا در طب اسلامی این رویکرد هنوز به‎وجود نیامده؟

شما وقتی‎که می‎خواهید یک جریانی را راه بیندازید دو شکل دارد. یا ابزارش را در اختیار دارید یا ندارید. مؤسسه رویان هم ابزارش را از قبل داشته، مؤسسه رویان هرچه که هست متعلق به همین طب جدید است و نمونه کار‎های این حرکت در کشور‎های دیگر نیز هست. افرادی که در این زمینه بخواهند تحقیق کنند و این حرکت را راه‎اندازی کنند همه امکاناتش در دنیا هست. شما باید فقط این را جمع‎آوری کنید. ولی آن چیزی که در طب اسلامی مطرح است این است که شما از کشور خودمان که خارج شوید هیچ سیستم حکومتی در دنیا این طب را ندارد و به‎طور عادی نمونه‎اش در دانشگاه‎‎های کشورهای دیگر نیست و هیچ حکومتی به‎طور سیستماتیک حمایت از این جریان نکرده و نمی‎کند. این یک انقلابی است که در ایران شده است.

و حضرت امام در سال 1358 به افرادی که می‎خواستند حرکت‎‎هایی در این زمینه انجام دهند فرمودند الان وقت این‎کار‎ها نیست و عین جمله‎شان در جلد نهم صحیفه نور موجود است که می‎فرمایند: زمانی‎که اساس مملکت برقرار شد شما بروید دنبال طب اسلامی حالا یا به قولی طب سنتی و آن‎‎ها بروند به‎دنبال طب وارداتی. حالا یک حرکتی آغاز شده. الحمد‎لله ‎که شما‎ها هستید و دوستان هستند و تا حدودی آشنا شده‎اند و از طب اسلامی و سنتی صحبت می‎شود. از طب ایرانی و پزشکی ایرانی صحبت و از طب جامع صحبت می‎شود و دوستان زیادی در تلویزیون در این‎باره سخنرانی دارند. خود وزارت بهداشت و درمان در مورد طب سنتی صحبت می‎کند و اساتیدی در دانشگاه و در رسانه‎‎ها صحبت می‎کنند و دانشکده‎‎هایی در این زمینه درست شده است. این‎ها خودش طلیعه پربار برای این جریان است. این‎که اشکالاتی دارد، وارد است. وقتی‎که یک نوزاد به دنیا می‎آید خب مشکلاتی هم دارد و خطا‎هایی هم دارد و خلاف‎‎هایی هم می‎کند. الحمدلله رهبر معظم انقلاب هم بیدار بیدار بیدار است. ما در رشته خودمان داریم می‎گوییم. من با دیگران هم که صحبت کردم دیدم همه دارند همین حرف را می‎زنند بچه‎‎های سینما هم همین چند روز پیش می‎گفتند که واقعا آقا در بحث سینما حرف اول را می‎زند در ایران. این نشان می‎دهد که در رشته‎‎های مختلف الحمدلله رهبری بیدار است. آن‎ وقتی که انقلاب واقعی این جریان صورت بگیرد می‎بینید که چطوری همه با هم یکی می‎شوند و آن‎موقع ما به رهبر عرض میکنیم که بچه‎‎ها و شاگردان شما بی‎کار نبوده‎اند و ببینید که همه در صحنه بوده‎اند ولی صلاح در این بوده که طوری در صحنه باشند که مشهود نباشند.

من این اتحاد را در بین بچه‎‎هایی که در این زمینه‎‎ها دارند کار می‎کنند حس می‎کنم قطعا هم آقا نظرش این نیست که این کار الان بشود. آقا در مورد این زمان دارد صحبت می‎کند. یقین بدانید دو سال دیگر یک صحبت دیگری خواهد بود و پنج سال دیگر یک صحبت دیگری خواهد بود. من کلا این حرکت را مثبت می‎بینم و مطمئن هستم که در آینده‎ای نه چندان دور، مردم هم در سطح گسترده به حمایت این جریان می‎آیند. همان‎طور که تا حدودی می‎بینیم که مردم آشنا شده‎اند. انقلاب و دوست‎داران رهبری یقین بدانند که کارشان نتیجه داده که الان خیلی‎‎ها در این مورد دارند صحبت می‎کنند و از این به بعد هم بیشتر ثمر خواهد داد و به بار می‎نشیند. به قول یکی از دوستان، انقلاب 57 این طب در حال نزدیک شدن و وقوع است.

آقای دکتر امروز صحبت‎‎هایی از برخی فعالان جریان طب سنتی کشور در رویکرد به این طب شنیده می‎شود که مورد سؤال است. به‎عنوان نمونه مطرح می‎شود که طب سنتی صلاحیت ورود به تمام حیطه‎‎های پزشکی را ندارد از این‎رو این طب را طب مکمل می‎نامند. یعنی طبی که فقط می‎تواند برخی ابعاد طب رایج را تکامل بخشد. آیا چنین رویکردی را درست می‎دانید؟

ما سؤال‎‎هایی در همین مورد می‎کنیم، مثلا وسایل و ابزاری که برای جراحی در زمان بوعلی‎سینا‎ها استفاده می‎شده که برخی الان عکسش هم وجود دارد، تفاوت آن‎چنانی با ابزار امروزی که در اتاق‎‎های عمل دارد استفاده می‎شود مثل پنس و امثالهم ندارد. چه‎کسی گفته که این جراحی را که امروز انجام می‎دهند در قدیم نمی‎توانستند انجام دهند؟ یا مثلا در مورد مسائل پیچیده قلبی، همین را می‎گویند. برخی از متخصصین قلب را هم حاضریم بیاوریم و نظر بدهند که خیلی از آن‎‎هایی که مثلا می‎خواهند الان باطری قلب بگذارند، که این یک جراحی امروزی است. ما بدون جراحی علم درمانش را پیدا کردیم و حالا بحث احیا کردنش است. ما به هرکدام از این‎‎ها که می‎خواهند این کار را انجام بدهند، می‎گوییم که آقا کتاب طب سنتی می‎گوید این دوایش است. او می‎رود همان شب می‎خورد و فردا صبح می‎رود پیش طبیبش، طبیبش می‎گوید جراحی نقدا لازم نیست. خود حضرت امام هم می‎فرمودند خیلی از این جراحی‎‎هایی که دارد انجام می‎شود زیر سؤال است. این‎‎ها فقط دارند جراحی را به رخ ما می‎کشند چون توانسته‎اند کلا جراحی ما را پاک کنند. می‎شود احیا کرد و خیلی هم راحت می‎شود احیا کرد. نظر ما اتفاقا این است که شدنی است و می‎شود در زمینه طب استقلال داشت.

نظرتان در مورد رابطه طب سنتی و اسلامی چیست؟

هرچند که برخی دوستان ما از واژه طب سنتی استفاده می‎کنند اما این‎که دشمنان ما علاقه دارند از این کلمه استفاده کنند، به‎خاطر آن است که اسم اسلام نیاید. البته به‎نظرم اگر در ایران به این طب، پزشکی ایرانی هم بگوییم، گفته‎ایم طب اسلامی، چرا؟ چون طب سنتی طبی است که قبل از اسلام بوده. آن سنت‎ها تجمیع شدند و به هر حال تبدیل شدند به طبی که در دورانی این طب توسط برخی به اروپا رفت و در یونان شکل دوباره‎ای گرفت و آن‎‎ها هم رویش کار‎های خوبی کردند و در یک عصر دیگر ایرانی‎‎ها به‎خصوص در دوران اسلام قدرتمند شدند و رفتند علم خودمان را از آن‎‎ها گرفتند و در دانشگاه جندی‎شاپور پروراندند و روح اسلام را در آن دمیدند و الان هم که صحبت می‎کنند، می‎گویند طب بوعلی و طب رازی. این‎‎ها همه از پیشروان دین اسلام بودند.

کتاب‎‎های همه‎شان را که می‎خوانیم از نوشته‎‎ها مشخص است که انسان‎‎های متدین و مؤمنی بوده‎اند و از بیانات این‎‎ها مشخص است که همه کارهای‎شان برای خدا بوده است. می‎توانیم بگوییم پزشکی ایرانی یا بگوییم طب جامع ایرانی. ولی در مجموع ما مدیون اسلام هستیم. اگر اسلام نیامده بود به‎نظر من اصلا ما شکوفایی‎ای در دوران صفویه در شاخه‎‎های مختلف نداشتیم. نه معماری اسلامی داشتیم، نه نجوم اسلامی به این قشنگی داشتیم، نه طب اسلامی و همه این‎ها را نداشتیم.

یکی از مسائلی که رهبر معظم انقلاب روی آن خیلی تأکید دارند بحث کرسی‎‎های آزاداندیشی است. سؤال این است که سهم جریان طب اسلامی در این کرسی‎‎های آزاداندیشی چه می‎تواند باشد؟

شما این را در یک مقیاس بزرگ‎تر بگویید. بگویید مثلا سهم ورزش باستانی ما در ورزش جهانی، تا چه حد است؟ اگر قرار باشد یک چنین کرسی در جهان برقرار باشد باید چه امکاناتی داشته باشد؟ چه شرایطی باید ایجاد شود؟ ما الان در داخل کشور خودمان هنوز آن شرایط مناسب را نداریم. اما رهبر معظم انقلاب با موقعیت‎شناسی و زمان‎شناسی قشنگی که دارند مشاهده کرده‎اند که بچه‎‎ها در دانشکده طب سنتی رسیده‎اند به سال آخر و می‎توانند پاسخ‎گوی سؤالات باشند. الان هستند کسانی‎که حرف‎هایی برای گفتن دارند. کم‎کم در تلویزیون دارند در برخی از کانال‎‎ها از این مسائل صحبت می‎کنند.

اما از طرفی می‎بینیم که یک شورای سلامتی در تلویزیون ایجاد می‎شود و تا حدی ایجاد محدودیت می‎کند. البته این‎‎ها دارد کم‎کم برداشته می‎شود. بحث کرسیهای آزاداندیشی که شما می‎فرمایید این دارد باز می‎شود و شرایطش فراهم می‎شود. چون به‎مرور زمان متوجه شده‎اند که ادامه مسیر سابق مانع رشد می‎شود. این مسیر یک مسیری است که همه باید از آن آگاه شوند که اگر می‎خواهند زندگی سالم و جسم سالم داشته باشند و سلامتی خود را حفظ کنند و عمر طولانی کنند هیچ راهی جز این ندارند که در مسیر تغذیه سالم قرار بگیرند و تغذیه سالم هم وجود ندارد الا همان چیزی که اسلام به آن توصیه کرده است.

یکی از مسائلی که امروز در رابطه با موفقیت‎‎های طب مدرن مطرح می‎شود این است که می‎گویند از موقعی که طب مدرن توانسته خودش را سازماندهی کند، بیماری‎‎های همه‎گیر و مرگ و میر‎هایی که در قدیم وجود داشته دیگر پیش نمی‎آید و این را دلیل قوت طب مدرن و ضعف طب سنتی می‎دانند. نظر شما در این مورد چه هست؟

این‎‎ها هر کدامش استدلال می‎خواهد و زمان‎بر است و بحث را در چند کلام نمی‎شود عنوان کرد. بعد از هجوم انگلیس به ایران در دو قرن پیش، این‎ها در کشور ما یک حالت برزخ درست کردند. یعنی چه؟ یعنی این‎که ما قبلا یک دوره بهشتی داشتیم و این‎‎ها که آمدند یک دوران برزخ درست کردند. در این دوران برزخ بلا‎های زیادی بر سر ملت ایران آمد. ولی این دوران برزخ متعلق به که بود؟ متعلق به انگلیس بود. مثلا ما حمامی داشتیم به نام حمام گنجعلی‎خان. همان حمام‎‎های سنتی. این حمام‎‎های سنتی‎ قسمت‎‎های متفاوتی داشت که هر کسی با توجه به مزاجش به آن قسمت‎ها می‎رفت. یک قسمت حوضچه داشت، یکی کیسه‎کشی داشت، یکی دلاکی داشت و... این‎‎ها به‎جای خود بود، یک خزینه‎ای داشت که آن خزینه از یک دیگ بسیار بزرگ مسی درست شده بود که الان علم امروز دارد می‎گوید برای رفع خستگی‎‎های مزمن شما بیایید از وان‎‎های مسی استفاده کنید.

این‎‎ها می‎رفتند در این حمام‎‎ها خودشان را کامل می‎شستند و تمیز که می‎شدند در آخر باید می‎رفتند در آن خزینه و با آن حال در خزینه می‎ماندند؛ با توجه به این‎که مس حرارت کمی می‎خواهد برای گرم شدنش و میکروب‎زداست، یعنی شما هر بیماری‎ای که داشتید می‎خواستید از بدن شما خارج می‎شد، به‎نوعی وارد آب و تبدیل به واکسن برای نفر بعد می‎شد. به این دلیل است که رسول خدا در 20 مورد در جا‎های مختلف در حدیث می‎گوید که شما از موارد مشترک هم استفاده نکنید ولی راجع به کاسه آب خوردن و کاسه مسی می‎‎گویند که مستحب است که خورده شود. چون به محض این‎که شما لبت را می‎زنید به یک کاسه ویروسی همان لحظه این ویروس تضعیف می‎شود و بعد هم می‎میرد این می‎شود واکسن برای نفر بعد. خب این‎‎ها آمدند این را تبدیل کردند به یک حمام‎‎های جدیدی که الان در سطح تهران هست. این‎‎ها سنتی نیستند، برای 50 سال پیش یا 60 سال پیش است. وقتی می‎روی وارد این حمام‎‎ها می‎شوی می‎بینی که می‎گویند این‎جا خزینه‎اش بوده و خزینه‎اش را خراب کرده‎اند از بس که مردم کچلی گرفته‎اند و از بس که بیماری گرفته‎اند و از بس که از لنگ‎‎های مشترک استفاده کرده‎اند. اما این برای طب اسلامی نیست، این برای دوران برزخ است.

بعد همکاران دانشگاهی این را که نمی‎دانند. این را می‎گذارند به حساب علم ما. می‎گویند آن‎طوری بود. الان آمده‎اند چه‎کار کرده‎اند؟ حمام را آوردند داخل منزل و بهداشت را آوردند داخل منزل. حمام‎‎های مدرن یا سونا درست کرده‎اند و هزاران تعریف از آن می‎کنند. حالا می‎رویم می‎بینیم که ای دل غافل در همین سونا‎ها هم همان‎چیزها اتفاق می‎افتد. حوله و لنگ‎شان زیرپا افتاده و لگد می‎کنند و آبش هم که 10 نفر می‎روند در جکوزی؛ این می‎رود و آن می‎آید؛ اما دیگر الان مشکلی هم ندارد. آمارهای‎شان هم غلط است و علمی نیست. آیا الان شما در میان مردم انسان‎‎های 120 ساله می‎بینید. الان با ذوق و شوق عنوان می‎شود که حد متوسط عمر خیلی خوب شده و رفتیم مثلا روی مرز 70 سال؛ سن عمر ما که همه‎اش روی 100 سال و 120 سال و 140 سال بود و یک بازمانده‎شان که تازگی‎‎ها فوت کرد 146 سال سن داشت. یک دختر خانمی با 146 سال ماشاءالله سر‎حال هم بود. ما بحث سر این‎‎ها داریم.

آیا این محصولاتی که به‎عنوان محصولات ارگانیک دارند به بازار‎ها می‎آیند، محصولات طبیعی هستند؟

ما خبر نداریم که ارگانیک به معنای «طبیعی» هست یا نه؟ اما برای ما طبیعی ترجمه کرده‎اند. طبیعی به زبان انگلیسی می‎شود نچرال (natural).

خب این مرغی را که الان شما در بازار می‎بینید این حالت برزخ تغذیه است. قبلش مرغ و خروس و غاز و اردک طبیعی بوده. همان نچرال. شما این را آورده‎اید تبدیل کرده‎اید به یک ژن، ژن هم سرطانی بوده. مرغ‎‎هایی که امروز هست، غده سرطانی انسانی است. ما مدارک مستند داریم که ژنش را گرفته‎اند با ژن خوک و با ژن مرغ محلی ترکیب کرده‎اند که مراجع ما نتوانند بگویند حرام است. این شده مرغ. حالا می‎گویند ما به شما مرغ طبیعی می‎دهیم. بفرمایید این را بهش می‎گویند طبیعی. مردم را قانع می‎کنند به این‎‎ها و می‎آییم و توضیح می‎دهیم می‎گوییم که نه آقا این ارگانیک نیست. این حالت برزخ است. ما را اول برده‎اند در یک دوران برزخی بعد از برزخ برده‎اند در جهنم، بعد از جهنم ما قانع شدیم، که برگردیم به برزخ. بعد می‎گویند وضع مرغ‎تان یادتان است که چه وضعی بود. آبله‎مرغان یادتان است. کچلی‎‎ها یادتان است. با یک آپاندیس می‎مردند یادتان است. خب این‎‎ها همه‎اش برای دوران برزخ است و هیچ ربطی به دوران شکوفایی ما ندارد.

استقبال نسل جدید از این مباحث چگونه است؟

نظر شخص بنده این است که نسل جدید همان نسل اول انقلاب است با این نقطه مشترک ‎که هردو بسیجی هستند. اما یک تفاوت ظاهری در عملکرد دارند. آن‎‎ها موقع نیاز کشور به جنگ رفتند. این‎‎ها روی مسائل فرهنگی کار می‎کنند.

رعایت طبع‌های سرد و گرم در سفره‌های رنگین ایرانی

سفره‌ غذا باید متعادل باشد و گرمی و سردی غذاها رعایت شود و افراد بر اساس مزاجشان باید غذا را مصرف کنند به عنوان مثال برخی از افراد باقالی‌پلو با مرغ را همراه با ماست مصرف می‌کنند که این نوع غذا دارای طبیعت سرد است به دلیل اینکه باقالی، مرغ، برنج و ماست طبیعتاً سرد هستند و گرمی شویدی که داخل باقالی‌پلو شده به سردی این مواد غذایی نمی‌رسد، باید همراه این غذا ماده غذایی گرمی مانند خرما یا کمی عسل مصرف شود تا تعادل غذا حفظ شود.

در طب سنتی ایرانیان سعی می‌شود که در یک وعده از چهار گروه اصلی قندها، کربوهیدارت‌ها، پروتئین‌ها و چربی‌ها استفاده شود.

 **غذایی با طبیعتی سرد خون را اسیدی و غذایی با طبیعتی گرم خون را قلیایی می‌کند

 سردی و گرمی با ایجاد خاصیت قلیایی و اسیدی خون توسط نوع غذا ارتباط دارد، به طوری که یک غذایی با طبیعتی سرد محیط خون را اسیدی کرده و غذایی با طبیعتی گرم محیط خون را قلیایی می‌کند.

از طرفی بعضی دیگر از خوراکی‌های گرم مانند خرما به دلیل وجود ذخایر فراوان قند و کالری بالای خود به محض ورود در بدن انرژی زیادی تولید می‌کنند که موجب ایجاد طبع گرم در بدن می‌شوند ولی مصرف ماده غذایی مانند کاسنی که طبیعتی سرد است به واسطه اینکه کاسنی بعد از ورود در بدن و سلول‌های کبد اثر گذاشته و به کبد کمک می‌کند تا کار خود را بهتر انجام دهد، صفرای اضافی را جمع کند و از طرفی با شستن صفرا از روده‌ها و خون باعث دفع آن از طریق ادرار شده هم کبد را خنک و آرام کرده و هم تمامی بدن را به سردی و آرامی پیش می‌برد و در حقیقت کاسنی کند کننده موتور کبد است. 

**امروزه در هر خانه‌ای یک نفر مبتلا به قندخون یا چربی بالا است

اگر افراد طبع غذاها را ندانند و به فراموشی بسپارند، باید این را بدانند که بروز بیماری‌هایی مانند دیابت،‌ چربی خون و فشارخون حتمی است؛ امروزه در هر خانه‌ای یک نفر مبتلا به قندخون یا چربی بالا است.

در کتاب تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام آمده طب نوین تعریف درستی از سردی و گرمی ارائه نکرده یا آن را با ناآگاهی رد می‌کند ولی باید بدانیم که در طب سنتی تمامی درمان‌ها بر پایه چهار مزاج اصلی انسان است ولی طب جدید به طور کلی رابطه خود را با مزاج‌ها قطع کرده ولی امروزه برخی از پزشکان به طب سنتی روی آورده‌اند و کار خود را تلفیقی انجام می‌دهند که این کار موجب موفقیت آنها شده است. 

علوم جدید در همه موارد دنباله‌رو و تکمیل‌کننده طب قدیم نبوده و در طب سنتی بر پایه چهار عنصر اصلی خاک، آتش، آب و هوا درمان صورت می‌گیرد ولی در طب جدید اصول دیگری است و تجویز مواد شیمیایی و قرص و آمپول بیش از اندازه به بدن لطمه وارد کرده و اگرچه ظاهرا بیمار را درمان می‌کند ولی باطناً عوارضی نیز به جا می‌گذارد و در مجموع علم پزشکی دنباله‌رو و تکمیل کننده طب سنتی نبوده و مبدأ دیگری را برای عملکرد خود در نظر گرفته است.

به گزارش توانا مصرف بسیاری از موادغذایی آماده موجب ازدیاد سردی و خشکی در بدن می شود که سودا دارای طبیعت سرد و خشک است که بروز بیماری های روحی از جمله افسردگی را افزایش می دهد.

**مصرف فست فودها موجب سردی مزاج می شود

سید علی ابوالحبیب پزشک طب سنتی در گفت‌و‌گو با خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبری فارس «توانا» اظهار می‌دارد: بسیاری از غذاهای فست‌فود دارای طبیعت سرد و خشک هستند و موجب بروز سردی در بدن می‌شود.

به گفته وی ظروف آلومینیومی موجب ورود عنصر آلومینیوم به غذا شده و طبع غذا را تغییر می‌دهد و استفاده از رنگ‌های مصنوعی در غذاها موجب بروز ازدیاد خلط سودا در خون شده که بیماری‌های روحی و روانی را افزایش می‌دهد.

این پزشک طب سنتی عنوان می کند: امروزه از ماکروویو در طبخ غذاها و گرم کردن آن استفاده می شود که موجب ازدیاد خلط سودا در خون شده و بروز بیماری های سوداوی را افزایش می دهد.

ابوالحبیب تصریح می کند: به طورکلی انجماد، پخت و پز در زودپز موجب ازدیاد سودا در خون می‌شود و افراد باید غذاها را باید مطابق طبع بدن‌شان انتخاب کنند متاسفانه امروزه غذاها سفره‌های ایرانی تعادل ندارند و باید از نظر طبعی غذاهای سرد و گرم با هم مصرف شود تا از بروز بیماری‌ها پیشگیری شود.

به گزارش توانا برخی از غذاها نقش غذای مطلق هستند که بر اساس مزاج فرد بوده و برخی از غذاها نقش دوایی دارند و افراد فقط به دلیل اینکه سیر شوند، مصرف می کنند و کاری به مزاج فرد ندارد یا به عبارت دیگر نقش سیرکننگی دارد.

**افراد باید غذا را با توجه به مزاجشان مصرف کنند

محمود خدادوست دستیار تخصصی طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی تهران در گفت و گو با خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبری فارس «توانا» می گوید: افراد باید غذا را با توجه به مزاجشان مصرف کنند به عنوان مثال فردی که دارای طبیعت گرم است از غذاهای با طبع معتدل مصرف کند.

به گفته وی غذاهایی که افراد مصرف می کنند بیشتر نقش دوایی دارد و غذای دوایی، غذایی است که کیفیت بدن را تغییر می‌دهد و افراد باید غذایی را مصرف کنند که نقش غذای مطلق را داشته باشد تا کیفیت بدن را تغییر ندهد.

دستیار تخصص طب سنتی دانشگاه علوم پزشکی تهران تصریح کرد: در سفره ایرانی باید غذاها براساس مزاج افراد و مزاج فصل انتخاب شود و اگر بدن افراد با مصرف بعضی از مواد غذایی بدنشان با واکنش روبرو شود، نشان دهنده این است که غذای مناسب با مزاج نبوده و نقش دوایی را در بدن ایجاد کرده است.

خدادوست اظهار می کند: افراد باید غذاها را براساس مزاج خود مصرف کنند تا کیفیت بدن تغییر پیدا نکند، فصل زمستان دارای طبیعتی سرد و تر است و اگر افراد بخواهند مطابق با فصل زمستان غذا مصرف کنند باید غذاهایی با طبیعتی گرم و خشک مصرف کرده تا کیفیت بدن تغییر پیدا نکند.

**در سفره های ایرانی تعادل غذایی رعایت نمی‌شود

سادات عصمتی کار آموز طب سنتی درباره ایراد سفره‌های اموزه ایرانی می‌گوید: در سفره های ایرانی تعادل غذایی رعایت نمی‌شود و بیشتر غذاها سرد است.

به گفته وی موادغذایی مانند ماست، سس سفید و سس قرمز که امروزه در غذاهای ایرانی کاربرد فراوان دارد همگی سرد است و موجب بروز بیماری های سرد مزاجی می‌شود.

این کارآموز بیان می‌دارد: پختن غذا در ظروف آلومینیومی سردی غذا را افزایش می‌دهد همچنین استفاده از ماکروفر سردی غذا را افزایش می‌دهد.

عصمتی عنوان می‌کند: رنگ‌های شیمیایی که به غذا می‌زنند نیز موجب بروز سردی مزاج می‌شود سفره های ایرانی تغییر پیدا کرده و مردم بر طبق سردی و گرمی غذاها را مصرف نمی کنند.

وی می‌گوید: مردم امروزه بیشتر از غذاهای سرد استفاده می‌کنند و غذاهای مردم شده فست فودها که سراسر سردی است.

**ایرانیان از قدیم الایم به خوش ذائقه بودن، مشهورند

فاطمه میرسعیدی مدرس آشپزی درباره ایراد سفره های ایرانی می گوید: ایرانیان از قدیم الایم به خوش ذائقه بودن مشهورند.

به گفته وی از اشکالات سفره ایرانی این است که تنوع غذایی بیش از حد وجود دارد و افراد از چند نوع غذا در سر سفره استفاده می کنند.

این مدرس آشپزی می افزاید: غذا باید در شرایط روانی مناسب مصرف شود تا به خوبی در بدن جذب شده تا موجب تقویت بدن شود ولی متاسفانه امروزه غذا با شرایط بد مصرف می شود خیلی از افراد عجله دارند یا سرپا غذا می خورند یا موادغذایی آماده را مصرف می کنند.

**مصرف غذاهای آماده موجب کاهش طول عمر می شود

میرسعیدی اذعان می کند: مصرف موادغذایی آماده به سلامت افراد ضرر وارد می کند و موجب کاهش طول عمر افراد می شود همچنین سرشار از افزودنی است که بروز بیماری سرطان را افزایش می دهد.

وی معتقد است: آب پز کردن موادغذایی یکی از بهترین روش پخت است و از سرخ کردن بیش از حد غذاها باید پرهیز شود چراکه مواد سمی در اثر سرخ کردن بیش از حد تولید می شود.

به گزارش توانا بروز بسیاری از بیماری ها ناشی از تغذیه غلط است البه در طب اسلامی به غذا توجه ویژه شده است.

طب سنتی معتقد است که غذا باید در شرایط زمانی و مکانی مناسب صرف شود تا به بدن آسیب نرسد امروزه بسیاری از افراد به غذا توجه نمی کنند.

غذا در حفظ سلامتی افراد نقش ویژه ای را بر عهده دارد و لازم است که افراد با توجه به مزاجشان غذا را صرف کنند تا مانع بروز بیماری شود.

غذا ماده مصرفی سوخت و ساز بدن است و بر اعضاءبدن اثر می گذارد متاسفانه امروزه افراد به طبخ صحیح غذا توجه نمی کنند و بیشتر رو به مصرف فسد فودها آورده اند که موجب بروز بیماری های سرد مزاج در جامعه شده است.

باید توجه داشت که غذاهای با طبع گرم را با سرد و غذاهای طبع سرد را با گرم مصرف کنند تا تعادلی در غرا رعایت شود و بدن از غذا سود ببرد


تشخیص صفرا سودا و بلغم و دموی

 

 

سید علی ابوالحبیب  اظهار داشت: چاقی یا لاغری افراد یکی از ملاک‌های تشخیص طبع افراد است معمولا افراد صفراوی و سوداوی لاغر هستند و افراد بلغمی و دموی چاق هستند.

وی گفت: نوع پوست افراد نیز یکی از ملاک‌های تشخیص طبع افراد است معمولا افراد صفراوی و سوداوی پوست خشکی دارند و بلغمی‌ مزاج و دموی مزاج‌ها دارای پوست مرطوبی هستند.

به عنوان مثال اگر فردی یک ماده غذایی با طبع گرم مانند فلفل یا پسته مصرف کند اگر بدنش با خوردن این مواد غذایی واکنش نشان دهد نشان دهنده این است که فرد خشکی مزاج دارد و به دلیل اینکه دستگاه گوارش نمی تواند به خوبی این مواد را هضم کند خشکی این مواد به سطح پوست می‌رسد و موجب بروز خشکی می‌شود.

این محقق طب اسلامی ادامه داد: اگر افراد با مصرف مواد غذایی با طبع گرم یک قسمت از بدنشان به عنوان مثال یکی از دست‌هایشان دچار خشکی شد ما این را ملاکی بر خشکی مزاج نمی‌دانیم ولی اگر دو دستش دچار خشکی شد می‌تواند نشانه خشکی مزاج باشد.

ابوالحبیب عنوان کرد: تری و تر بودن پوست نشانه تری مزاج است و معمولا افراد بلغمی و دموی دارای پوست مرطوبی هستند و نیازی به تر کردن پ<کسب درآمد http://ice-popup.ir/ref:91 http://ice-popup.ir/user/signup/ref:91

صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید امیدوارم مطالبی رو که در این وبلاگ قرار میدم براتون مفید باشه و از انتخابتون ممنونم...
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان اینجا همه چی درهمه و آدرس neloo.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 39
بازدید ماه : 2873
بازدید کل : 96914
تعداد مطالب : 191
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1



Alternative content




برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب





استخاره آنلاین با قرآن کریم


تعبیر خواب






فال حافظ